تنها
زیر روشنایی مات ماه ، گردش کنیم... آسمان کاملاً صاف بود. مهذا، پاره ابر سیاه ، صورت نازنین ماه را ، در سیاهی خود ناپدید می کرد... گفتم : آسمان به این صافی معلوم نیست این قطعه ابر سیاه ، از گریبان ما چه می خواهد؟ اشاره به ابر کرد ، آهی کشید و گفت: آن... آن ابر نیست ! عصاره است. عصاره ناله های پنهانی عشاق واقعی است... روی ماه را می پوشاند ، تا ماه شاهد عشق دروغ من و تو نباشد...
نظرات شما عزیزان:
رفته بودیم که دور از انظار دیگران ، ساعتی با سرگردانی یک عشق بی پناه ،
Power By:
LoxBlog.Com |